سروده ی (( در وصف مقام نبوت))
حق تجلی به جود و کرم کرد
خلع و لُبسی چنین دم به دم کرد
برتر از بیش و کم، بیش و کم کرد
در حدوث، آفتاب قدم کرد
کاف و نون کرد و نون و قلم کرد
تا که این باغ خلقت رقم کرد
میوه این چنین باغ آمد
مالک الملک «ما زاغ» آمد
نی...غلط؛ خلقت از وی ظهوری
دهر را از ظهورش مروری
دهر چِبود؟ که او را دهوری
وز کتاب وجودش زبوری
شمع جمع است و گردش بدوری
جمع جمع است و او را شهوری
هشت و چارش بروج تمام است
مالک الملک «مِنّالإمام» است
برتر از آنچه هست است و بود است
عالم از هستی او نُمود است
قاب قوسینش اندر صعود است
«سدرة المنتها»یش فرود است
سفره دار جهان وجود است
بر درش عالمی در سجود است
بٓهر او خلقت افلاک گشته
مالک الملک «لولاک» گشته
گر چه در ذات، بیرون ز نام است
برتر از نعْت و وصف و کلام است
بی نشانیش شأن و مقام است
در تنزل، رسول انام است
همنشین خواص و عوام است
داعی حق به دارالسلام است
- ۰ نظر
- ۱۹ اسفند ۰۲ ، ۲۰:۲۱
- ۴۶ نمایش